عاشق شیطانی

ساخت وبلاگ
رجی:اگه شو گفته خونت مثل شرابه پس بدون چیه

دست انجل را گرفتی و دندانش را روی رگ دست انجل گذاشت

ام اینجا. نه گردنت چون دوست ندارم حال حال ها بمیری

اینقدر مهکم گاز میگذره که دیگه نتونی بگیرم شو گاز گرفته

قطره اشکی از چشم انجل پایین امد وشاه  شد و دست رجی را گاز گرفت و فرار کرد

رجی:اشتباه بزرگی کردی 

رایتو:بیچی چان خدا بیامرزتت خودتو نخورده مردی 

آیاتو :من نمیزارم به پنکیکم دست بزنم.خونش بدنش روحش و قلبش همه و همه برای منه و قیب شد

انجل هراسان در هال دویدن به این دیوار و اون دیوار میخوری

و چشم بسته بود.

ناگهان وتکید به.... به....به.  .. سوبارو و سوبارو بر زمین اسفاد.بعله

تا بعد که آیاتو و سوبارو جنگ خونی به پا مندازند بای

رمان عشق ما...
ما را در سایت رمان عشق ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 64587644 بازدید : 212 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 2:32